کتاب «يادت هست» رماني اثر فريدا مک فادن است که نويسنده پرکار رمان‌هاي معمايي و رازآلود به حساب مي‌آيد. در رمان «يادت هست»، شخصيت اصلي داستان که زني به نام تس استربل است در ابتداي داستان، صبح از خواب بيدار مي‌شود و هيچ‌چيز از گذشته را به ياد نمي‌آورد. او حتي چهره خود را نمي‌تواند تشخيص دهد. تس خانه‌اي که در آن زندگي مي‌کند را از ياد برده و شوهرش که با او در اتاق خوابيده برايش غريبه است. ماجرا از اين قرار است که تس يک سال پيش در تصادفي وحشتناک دچار آسيب مغزي شده و پس از آن حادثه، حافظه او دچار مشکل اساسي شده است. او ديگر نمي‌تواند بيشتر خاطرات و رويدادهاي يک دهه‌ي گذشته را به‌ ياد‌آورد و هر روز صبح که از خواب بيدار مي‌شود، انگار در سرزمين عجايب و ناشناخته‌ها زندگي مي‌کند و همه‌چيز برايش غريبه است. تس هر روز‌نامه‌اي را که با دست‌خط خودش نوشته مي‌خواند تا به ياد‌آورد که کيست و کجا زندگي مي‌کند. او در نامه‌اي به خودش، گذشته و اتفاقي که برايش افتاده را شرح داده است. تس چاره‌اي ندارد جز اينکه زندگي جديدش را بپذيرد و اميدوار باشد که حافظه‌اش بازگردد. بالاخره چرا بايد به نامه‌اي که به خودش نوشته شک کند؟ او هر روز به عکس‌هايي که از خود و شوهرش روي کمد چسبانده‌شده نگاه مي‌کند و به اين فکر مي‌کند چرا بايد به مرد مهرباني که در عکس‌هاي عروسي است و اکنون شوهرش است شک کند؟ اما روزي ورق بر مي‌گردد و تس وارد ماجرايي رمزآلود مي‌شود که زندگي او را در آستانه‌ي تغيير تازه‌تري قرار مي‌دهد. تس از طريق تلفن همراه خود پيامي دريافت مي‌کند که همه‌چيز را تغيير مي‌دهد. پيام اين است: «به مردي که خود را شوهر شما معرفي مي‌کند اعتماد نکنيد!»