«ناخن کشيدن روي صورت شفيع الدين» کتابي نوشته قاسم فتحي است. اين اثر در دسته ادبيات داستاني بلند قرار مي گيرد. «ناخن کشيدن روي صورت شفيع الدين» ماجراي خانواده اي است که بر سر دوراهي انجام تصميمي مهم قرار گرفته اند؛ تصميمي که شکاف عميقي را ميان اعضاي خانواده به وجود مي آورد. داستان اين رمان درباره خانه قديمي در حال تخريبي است که به محل مناقشه اعضاي خانواده براي فروش و نگهداري آن تبديل شده است. البته اين همه ماجرا نيست و قبر پدربزرگ خانواده که در حياط قرار دارد هم مساله اي است که بايد راه حلي براي آن پيدا کرد. «ناخن کشيدن روي صورت شفيع الدين» داستان خانواده ‌ي مسعود است. مسعود پسر جواني است که به همراه خانواده در مشهد و در محله نزديک به حرم امام رضا زندگي مي کنند. خانه آن ها آخرين خانه ‌ي مسکوني نزديک به حرم است. همه ساختمان هاي اطراف خانه قديمي مسعود و خانواده ش تبديل به هتل هاي بزرگ و بين المللي شده اند. پاساژهاي فراواني هم در اطراف خانه آن ها در حال ساخت است. خانه قديمي خانواده مسعود آن وسط به الماسي براي سرمايه گذاري تبديل شده و بسياري از سرمايه داران شهر در پي خريد خانه قديمي آن ها هستند تا آن را تبديل به هتل و يا پاساژ کنند. اما تحريب اين خانه برخلاف ديگر ساختمان هاي قديمي اطراف کار ساده اي نيست زيرا جنازه پدربزرگ خانواده که چهل سال پيش مرده، وسط حياط دفن شده است. خانواده مسعود به دو دسته تقسيم شده اند؛ عده اي که نمي خواهند خانه به دليل قبر فروخته شود و ديگراني که مي خواهند با پولي که از فروش خانه به دست مي آورند زندگي خود را تغيير دهند. از سوي ديگر قبر و ساختمان قديمي خانه هم به دليل ساخت و سازها و حفاري ها در حال ويراني و فروپاشي است. بحث ها درباره فروش خانه باعث مي شود رازهاي خانوادگي فراواني افشا شوند و در ميان درگيري هاي خانوادگي مهمان اسرارآميزي هم وارد خانه قديمي مي شود که پي بردن به ارتباط او با خانواده تبديل به معمايي عجيب شده است.