"کان لم يکن" اثري است از "اميرعلي نبويان" که داستاني طنزآميز و در عين حال تامل برانگيز را از طرز فکر ملت و عملکرد حکومتي خيالي به مخاطبين ارائه نموده است. اين داستان که از درون مايه ي سياسي و اجتماعي نيز برخوردار است، قصه اي است جذاب و مفرح از حکومتي تحت عنوان استرايک که در جزيره اي دور افتاده واقع شده است. داستان اين حکومت پس از جنگ جهاني دوم با به قدرت رسيدن تام، آغاز مي شود و در کنار او، تصميماتي که اتاق فکر فرمانروا (برادر دوقلوي او جري) مي گيرد، علاوه بر جنبه ي طنز آميز ماجرا، مخاطب را کاملا به فکر فرو مي برد. استرايک يک سرزمين مستقل نيست و مردم اين کشور بخاطر نداشتن پاسپورت، نمي توانند به هيچ جا سفر کنند. پادشاه تام به برقراري ارتباط با ديگر کشورها، ولو به قيمت اينکه استرايک جزيي از خاک يک کشور ديگر به حساب بيايد، علاقه مند است. حکومت استرايک تمام تلاش و حربه هايي که بلد است را به کار گرفته تا کشور در سطح جهاني شناخته شود و بتواند با باقي کشورهاي دنيا تعامل داشته باشد. در اين راه آن ها با چين و روسيه پاي ميز مذاکره مي نشينند، با دروغ تلاش مي کنند که غيرت ملي را بيدار کنند اما هرچه اتفاق مي افتد تنها شکست و افتضاحاتي پشت سر هم است که منجر به تحقير ملي استرايک مي شود. اما استرايک يک راز بزرگ دارد و آن هم گنجي است تاريخي که ابرقدرت ها از وجودش بي خبرند. اتاق کهرباي استرايک، اتاقي است پوشيده از طلا و ديگر سنگ هاي قيمتي که چيزي حدود دويست و پنجاه ميليون دلار مي ارزد. حال بايد ديد با نقشه هايي که جري براي اتاق کهربا کشيده، چه بر سر استرايک خواهد آمد.