آسمان با تمام سياهياش پايين آمده، وزن پيدا کرده و خودش را روي شانههايم انداخته. سگها نزديکتر ميآيند. دلم ميخواهد گريه کنم. آقاجان باشد و دلداريام بدهد. دلم ميخواهد ديگر خوابم نيايد. صورت متلاشياش را نبينم. کسي انگار دورتر، پشت سگها در تاريکي ايستاده است. سگها باز جلوتر ميآيند. مثل کابوسهايم از دندانهاي بلند سفيدشان بزاق ميچکد. دندانهايشان بزرگ و تيز است. ميخواهم بنشينم روي زمين. نميتوانم. عقب عقب ميروم. پشت پايم خالي است انگار. بوي خون تازه را حس ميکنم. دوباره سر و صورت ترکيده ميثم ميآيد جلوي چشمهايم. اما اين بار حالتي معصوم دارد. مثل يک بچه. چشمهايش جوري بسته است انگار که خوابيده. مرگ صورتش را زيبا کرده. مرگ با صورت من چه ميکند!؟
كد كالا | 19698 |
شابك | 9786009973507 |
نويسنده | مصطفي عليزاده |
سال چاپ | |
ابعاد | * * |
وزن | 0 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.