علي هنوز سرحال بود و دربار? زندگي کردن در حال، دروغ پنداشتن گذشته، ناباوري به آينده صحبت مي کرد. آرام نمي گرفت. شعرهاي بلندي از شاعران معاصر و گذشته، نام آشنا و گمنام، مي خواند و زير نور شمع به ميهمان هاي متعددي که از راه مي رسيدند خوشامد مي گفت. دور و برمان شلوغ بود. علي دوستان بسياري پيدا مي کرد که بلافاصله وارد زندگيمان مي شدند و مي ماندند. در اين ماندن، داد و ستدهاي بسياري صورت مي گرفت، دل مي داديم و قلوه مي گرفتيم و در اين شهر دودگرفته و شلوغ، با هم? سردرگمي ها و ندانم کاري ها، زندگي را خوب مي گذرانديم. سفرهاي متعدد، نيروي تحليل رفته مان را باز مي گرداند. من هم سخت مشغول نقاشي بودم، نمايشگاه هاي متعددي مي گذاشتم و هرگاه از اين همه شلوغي و کار خسته مي شدم، با تکيه به شانه هاي قوي او استراحت مي کردم. سينه اش پذيراي هرگونه بار سنگين و هر ندانم کاري بود. آرام و صبور به حرف هايم گوش مي داد. هميشه در کلام آرامش بخشش راه حلي بود، گشايشي، حکمتي. اين همه نيرو را از کجا آورده بود؟ نمي دانم؛ او زندگي را خوب مي شناخت. تجربه هاي فراواني از سفرهاي متعدد و کار کردن هاي زياد در کشورهاي گوناگون داشت که راهگشاي خوبي براي خودش و ديگران بود. در هر زمينه اي که صحبت مي شد، حرف هاي فراواني براي گفتن داشت. خيلي زود شنونده اش را تحت تأثير قرار مي داد. حافظ? قويش به او امکان مي داد که ساعت ها، پي در پي، شعر بخواند و داستان بگويد. لحظه اي آرام نداشت و اگر بهانه اي براي آرام گرفتن نمي يافت، بلافاصله سوار اتومبيل و روان? سفر مي شد. به دوستانش هر که دم دست تر بود پيشنهاد همراهي مي داد که معمولا اجابت مي شد. شمال يا جنوب، برايش فرق زيادي نداشت. فقط دورترين نقطه را انتخاب مي کرد: از آستارا تا يزد، شيراز و يا بوشهر،... در مسير راه هر تلمب? چاه عميق را مي ديد، لخت مي شد و در حوضچه هاي کوچک زير تلمبه آب تني مي کرد؛ دائم فرياد شادي مي کشيد و هرکسي را که از کنارش مي گذشت، درگير گفت و گوهاي بي وقفه و سرخوشان? خود مي کرد. مي خنديد و مي خنداند. در ساي? هر ديوار کاهگلي روي خاک مي نشست. دفترچه را که هميشه با خود داشت باز مي کرد و شروع به نوشتن مي کرد. فصل هر ميوه اي را مي شناخت و به دنبال آن ساعت ها وقت صرف مي کرد؛ در جاليزهاي خربزه و هندوانه با چاقوي تيزي در دست به دنبال بهترين و رسيده ترين هندوانه مي گشت و تا نمي يافت آرام نمي گرفت. اين همه نيرو را از کجا آورده بود؟ نمي دانم.
كد كالا | 6903 |
شابك | 9786005759204 |
زبان | فارسي |
نويسنده | مصطفي دشتي |
سال چاپ | 1393 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 160 |
قطع | رقعي |
ابعاد | * * |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 0 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.