«اگر برف از باريدن بازنايستد»، عنوان رماني از روبرت صافاريان است که به بررسي وضعيت جامعه‌ي ارامنه در ايران پرداخته و در قالب داستان، چالش‌هاي آن را موردبررسي قرار مي‌دهد. روبرت صافاريان شايد بيشتر به‌عنوان يک سينماگر و منتقد سينمايي در ايران شناخته شود. عضويت او براي سال‌هاي متوالي در انجمن مستندسازان و هيئت داوري اين انجمن باعث شده که به‌عنوان يک صاحب‌نظر در هنر سينما مطرح شود. ترجمه و تأليف کتب نظري و نقد سينمايي مانند تاريخ سينما نيز جنبه‌اي پژوهشي اين شخصيت هنري را به مخاطبان شناسانده است. صافاريان که خود اصالتي ارمني و مسيحي دارد در رمان «اگر برف از باريدن بازنايستد» دست به پژوهشي روايتمند و داستاني درمورد بخشي از جامعه‌ي ايران زده است که شايد کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اين رمان روايتي از دو خانواده‌ي ارمني را در سال‌هاي انقلاب ارائه مي‌کند که با تمسک به الگوي عشق مفاهيمي عميقي از اين جامعه‌ي ايراني را مورد کاوش قرار مي‌دهد. داستان درمورد رفاقت زاون و سارو است که علاوه‌بر دوستي يک رابطه‌ي قديمي فاميلي هم دارند. محلي که براي روايت انتخاب مي‌شود طبقه‌ي بالاي يک کليسا است که محل زندگي خانواده‌ي سارو است. نويسنده با استفاده از پتانسيل اين محل شکلي از مراسم و مناسک ديني مسيحي را نشان مي‌دهد که ديگر رنگ‌و‌بويي از آن ترس و اجبار باستاني ندارد و به‌صورت يک روتين خوشايند انجام مي‌شود. تحولات وسيعي که جامعه درگذر از سنت به مدرنيته به خود ديده است آثار متعددي بر عوامل مختلفي چون دين عشق و ايمان داشته است. صافاريان تغيير ماهيت عشق را در جامعه‌ي جديد بمانند تغيير در سطح آرمان‌خواهي و ايمان جامعه در نظر مي‌گيرد و تبعات آن را با خلق چالش‌ها و گناه‌هاي جديد نشان مي‌دهد. چالش‌هايي که بي‌خطر نيستند و افراد عشق گريز چنين جامعه‌اي را با مخاطرات جدي تهديد مي‌کنند. رمان «اگر برف از باريدن بازنايستد» بررسي روايتمندي از جامعه‌ي ارامنه ايران است که مي‌تواند براي تمام افراد دغدغه‌مند و مخصوصا جامعه‌ي مسيحي و ارمني ايران جالب‌ توجه باشد.